تآبا
یک ایرانی
9/26/2006
Iranian Nuclear award to president GW Bush
9/21/2006
اونی که به بوش نریده بود کلاغ ... دریده بود
الحق که این نشست و برخاستهای چاوز با رییس جمهور منتخب داره ثمر میده و حسابی این رهبر از کشور نفت‌خیز پری‌پیکران شمشیر را از رو بسته.
نه اینکه آمریکا کشوری هست که به این حرفها اهمیت بده اما تشویق‌ها و تایید‌های دیگر رهبران از رییس‌جمهور ونزولا در صحن سازمان ملل اگر زنگ خطری برای خود آمریکا نیست باید پیامی برای متحدان بوش داشته باشه.
9/20/2006
پریشانی
شبانهِ طوفانها میوزند. گنده مرداب ِ دل تلاطمی میگیرد.
خاکستری چشمها میبارند. بوی مرداب قوّتـــی میگیرد.
فردا رویاها خواب را می گزند.کابــوسها از سر میگیرد.
دل ِ من خود بی خیالی را. صبح باز از سر میگیرد.
9/13/2006
دانلود فیلم و سریالهای ایرانی
قابل توجه دوستانی که دنبال شبهای برره میگردند و از کلبه درویشی بنده سر در میآورند. خواهشمند است جهت دانلود سریالهای خانه به دوش و شبهای برره به این وب سایت تشریف ببرید
Download Shabhaye Barareh
Download Khaneh be doosh
خرس و کلاغ
گیله مرد با خرس و کلاغش زده تو خال. عنایت بفرمایــید
پ ن
بخش دو زبان چینی در راه است
9/09/2006
دستپخت عیــــال مربوطه
زیباست ٬درخششی در تمامی وجودش دارد که دل هر کس را صیقل میکند .
وقتی آرام است دوست داری در آغوشش چشمهایت را روی هم بگذاری و خود را در بین دستهایش رها کنی.
چون پرنده‌ای در باد٬ آرام و سبک. خشمگین میشود گاهی و ویران میکند بی‌هیچ لحظه‌ای تردید. دنیایی است بزرگ . پر رمز و راز.
دریاست٬ بی‌کران و آبی٬بزرگ و مغرور٬ آرام و خشمگین.لحظه‌ای همراز و لحظه‌ای رسواگر.
با این همه بیکران و پایان ناپذیر. دیرین و همیشگی. پرتجربه و پیر.
آری آن دریاست
زیباست
پابرجاست
Saturday afternoon fun
حال و حول عصر شمبه در قبرستان قدیمی ولینگتن

و بعدش باغ گیاه شناسی و لاله های نوبر


نامه به روزنامه شرق
خیلی وقت بود دلم از دست شرقیها پر بود تا عاقبت امشب دل به دریا زدم و دست به کیبورد بردم و چند خطی براشون نوشتم. اینم متنش:

با عرض سلام و خسته نباشید به همگی دوستان در شرق و تشکر از همت و تلاش خسته‌گی ناپذیرتان در عرصه مطبوعات آزاد.حقیر خواننده دايمی و پر و پا قرص روزنامه شما هستم٫‌ روزنامه‌ای که رنگ و بوی ایرانزمین دارد و مایه دلگرمی غربت نشینان.غرض از مزاحمت اینکه برحسب آشنایی ناچیز اینجانب به زبان و ادبیات چینی همیشه علاقه مضاعف نسبت به مقالات و اخبار‌ ِِ روزنامه خوب شما در مورد جمهوری خلق چین دارم و مقالات موضوعی شما را در این رابطه چندین بار مطالعه میکنم.از اینرو بر خود واجب دانستم که جسارتی کرده و توجه شما را نسبت به روش ارائه اینگونه مقالات جلب کرده و خرده‌گیری از ترجمه‌های شما بنمایم.از آنجا که اغلب مقالاتتان حول محور چین از منابع انگلیسی گرفته شده است غالبا در ترجمه اسامی به فارسی دارای اشتباهات میباشد. مقالات ارائه شده توسط خانمها نوشین دیانتی و لیلا همتی‌مقدم و همچین جناب ناصر فکوهی از این قائده مستثنی نمیباشد.
نوشتن اسامی و لغات چینی به انگلیسی تابع قوانین از پیش تعیین شده میباشد که به آن روش استاندارد Pinyin گفته میشود. عدم آشنایی اغلب عزیزان ایرانی ( که شامل دکتر محمد معین مولف دائرةالمعارف معین نیز میشود) روز به روز مشکل‌زاتر و مقالات را پیچیده‌تر میکند.اینجانب به دوستانی که مشغول تحقیق و ترجمه اینگونه متون هستند پیشنهاد میکنم که حتما روش Pinyin را به کار بگیرند. به کار گیری روش صحیح ترجمه Pinyin به فارسی نویسنده را از ارتکاب اشکالاتی از ایندسته به دور نگاه میدارد: Fei Xiao Tung فاى اگزيائو تونگ ترجمه نمیشود و در عوض فِی شیائو تُنگ و XinJiang سین کیانگ نه بلکه شین جیانگ نوشته میشود. اشتباهاتی از این دسته بسیار زیاد در مقالات به چشم میخورد
رسالت شما خبر رسانی و کمک به اعتلای فرهنگ است و اخبار هرچه صحیحتر مورد احترامتر.
دوستدار شما
9/08/2006
زبان چینی بخش یک
زبان شناسها معتقد هستند که زبان چینی در هزاره دوم قبل از میلاد (۲۰۰۰ ق م) شروع به شکل گرفتن کرده است که بی‌شک با زبان امروزی چین بسیار تفاوت داشته است اما به قول معروف بنایش در آن دوره گذاشته شده است. قدیمیترین نوشته یا اثر مکتوب چینی که در حال حاضر در دسترس است(در موزه ملی تایپه در تایوان) مربوط به «سلسله شانگ» (۱۵۰۰ ق م) میباشد که حجاری شده بر روی استخوان شانه گاو و همچنین در داخل لاک لاکپشت نوشته شده است.
چینیها به زبان خود « جونگ ون٫ Zhong Wen» میگویند. جونگ به معنای مرکزی و ون به معنای فرهنگ و علت آن اینست که از دیرباز سرزمین خود را مرکز کره خاکی میدانستند و این مرکزیت باورشان شده است

همانطور که شاید میدانید زبان چینی دارای الفبای خاصی نمیباشد و از شکلکهایی تشکیل شده است که به آنها در انگلیسی «کاراکتر* ٫ Character » و به چینی «هانزی** ٫hànzi٫‌ 汉字» میگوییم. هر کاراکتر علاوه بر نماینده یک هجا در گفتار بودن ٫ خود معنایی نیز دارد. کاراکترها در اصل تصاویری بودند از آدمها٫‌حیوانات و طبیعت که برای رساندن معنی (مانند هیروگلیف مصریها) از آنان استفاده میشد و در طول قرنها تکامل پیدا کرده‌اند و امروزه کمتر شباهت به شکل چیزی دارند که بیانگر آن هستند. به عنوان مثال اگر در گذشته برای رساندن معنی یک خانه شکل دو دیوار و یک سقف را رسم میکردند امروزه برای نوشتن چیزی مانند آپارتمان چندین خانه بر روی هم ترسیم نمیکنند چرا که تکامل خود معرف کلمات جدید میباشد. امروزه بسیاری از کاراکترها خود مرکب از چندین کاراکتر میباشند و زبان نوشتاری را با منطقی‌ترین راه موجود بسط داده‌اند.چندین نفر از دوستان در مورد تعداد کاراکترهای موجود در زبان چینی پرسیده بودند که در جواب باید عرض شود که در زبان چینی تا کنون تعدادی تعریف نشده است اما کاملترین دائرةالمعارف چینی حاوی ۶۰۰۰۰ (شصت هزار) کاراکتر میباشد و با در نظر گرفتن اینکه ترکیب هر‌کدام از این کاراکترها با کاراکتری دیگر کلمه‌ای (کاراکتری) کاملا جدید و معنی‌دار میسازد تجسم تعداد کاراکترهای حاصل در سر نمیگنجد اما نباید فراموش کرد که تعداد کثیری از این کاراکترها قدیمی و غیر مصطلح میباشند و حتی افراد بومی تحصیل کرده در ادبیات چین هم اغلب در ترجمه بسیاری از کلمات با مشکل مواجه میشوند.تا آنجا که استادهای ما به ما میگوبند دانستن تقریبا ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ کاراکتر برای‌خواندن روزنامه کافی است اما استفاده از دیکشنری یا دائرةالمعارف چینی همواره برای خواندن متون تخصصی‌تر الزامی است. در پست آینده در مورد اصوات و نحوه ادای هجاها توضیح خواهم داد

پ‌ن.
*بسیاری از کاراکترها از زبان چینی توسط زبانهایی مانند ژاپنی . کره‌ای به عاریه گرفته شده‌اند. در این زبانها این کاراکترها در عین ترسیم کاملا مشابه به چینی از تلفظی کاملا متفاوت برخوردار میباشد. من خود شخصا در مدرسه یا دانشگاه بسیار دیدم که چینیها٬ ژاپنیها و کره‌ایها گاهی به دلیل عدم تسلط به انگلیسی بعضا برای تفهیم موضوعی به یکدیگر دست به دامن کاراکترها (که به نوبت هانزی٫کانجی‌و هانجا مینامندش) میشدند.
** در چینی «هان汉» به قومی که اکثریت‌جمعیت تشکیل دهنده چین (و به روایتی به اصیلترین قوم) را داراست گفته میشود و «زی‌字» خود به تنهایی به معنی کاراکتر یا همان کلمه میباشد.
9/06/2006
چونــــــگ چینگ
ChongQing,
The great hall of people square.
9/03/2006
هواپیما
سال پیش در هواپیما از شیراز به تهران نیمی از هواپیما پر بود از توریستهای سوئدی. مدتی نگذشت که با یکی از آنها که در صندلی بغل دست من نشسته بود سر صحبت باز شد و کاشف به عمل آمد که این دوستان اغلب اعضای پارلمان سوئد و کادر پارلمانی به همراه خانواده هایشان هستند که هر سال در قالب تور به یکی دو کشور سفر کرده و چشم و دلی از مکانهای دیدنی دیگر کشورها سیر میکنند. بر حسب کنجکاوی در طول پرواز از او پرسیدم که آیا میداند که بر چه هواپیمایی سوار است؟
گفتش که این یک توپولوف است
با کنجکاوی بیشتراز او پرسیدم که آیا از سابقه این هواپیما خبر دارد؟
گفتش بله هواپیماهای بسیار خوبی هستند و به طور گسترده در کشورهای سردسیر و اسکاندیناوی مورد استفاده اند
بیصبر او را از سابقه این هواپیما و هواپیمای فوکر در ایران مطلع کردم. او کمی هیجان زده شد و به فکر فرو رفت. گمانم فکر میکرد ، چه میدانم فرودی اظطراری یا شایدم نیم سقوطی یا چیزی دیگر به هیجان سفرشان میافزاید و سفر به ایران را همیشه به یاد خواهند داشت. اما مدتی نگذشت که با همان لهجه غلیظش به من گفت : دوست من، مشکل شما توپولوف و فوکر نیست این مدیریت شماست که برای خود و شهروندانش مشکل زاست
حرف ایشان برایم ثقیل بود اما دیدم بنده خدا راست میگوید این خانه از پایبست ویران است
9/02/2006
به کدامین گناه؟؟
این است کارنامه هوایی مملکت. مملکتی که سفر از شهری به شهر دبگرش جگر شیر میخواهد. در همین راستا پیشنهاد میکنیم که عریضه نویسهای درب دادگستری به جنب آژانسهای هواپیمایی نقل مکان کرده تا بتوانند سرویس تایپ و تنظیم اسناد خود را به مسافرین گرامی جهت نوشتن وصیّتنامه ارائه دهند
به هر حال سوالی که ذهن من را دو سالی هست به خود مشغول کرده اینست که: چطور دولت ایران دسترسی به بازار سیاه ِ دانش ، ابزار آلات و ادوات هسته ای را دارد و هر چیز را که اراده کنند از این ور و آن ور و حتی به طور غیر مستقیم از شیطان بزرگ خریداری میکند امّا به لوازم یدکی هواپیماها که میرسد که باوجود تحریم های موجود به مراتب خرید آن آسانتر است تمامی تقصیرها را به گردن تحریم میاندازند و دوستان را مرگ بر آمریکا گویان راهی راهپیمایهای خیابانی و خشتک د ِرانی میکنند
پروردگارا دسترسی مارا به "حقّ مسلم ماست" زودتر فراهم بفرما، باشد که بعد از آن شهروندان ایران از حق خود برخوردار شوند. این کارنامه ای از سوانح هوایی ایران پس از دوران آن خدانیامرز است./ دزدیده شده از ایـــسنا
برخي از سوانح بزرگ هوايي ايران از سال 1359 (1980) تاكنون به شرح زير است
1 ـ شهريور 1385 (سپتامبر 2006): سقوط هواپيماي توپولوف در فرودگاه مشهد (تعداد كشته‌شدگان تا زمان ارسال خبر مشخص نيست)؛
2 ـ دي 1384 (دسامبر 2005): سقوط هواپيماي فالكن سپاه پاسداران حوالي اروميه با 12 كشته؛
3 ـ آذر 1384 (دسامبر 2005 ): سقوط هواپيماي سي 130 در نزديكي فرودگاه مهرآباد با 106 كشته؛
4 ـ فروردين 1384 (آوريل 2005): سقوط هواپيماي بويينگ 707 در فرودگاه مهرآباد با دو كشته؛
5 ـ آبان 1383 (نوامبر 2004 ) : سقوط هواپيماي فوكر 50 در نزديكي فرودگاه شارجه با 45 نفر كشته؛
6 ـ اسفند 1382 (فوريه 2003) : سقوط هواپيماي ايلوشين در جنوب شرق ايران با 276 كشته؛
7 ـ دي 1381 (دسامبر 2002): سقوط هواپيماي آنتونوف در مركز ايران با 46 كشته؛
8 ـ اسفند 1381 (فوريه 2002) : سقوط هواپيماي توپولوف در خرم‌آباد با 119 كشته؛
9 ـ ارديبهشت 1380 (مه 2001): سقوط هواپيماي ياك و كشته شدن 29 نفر (از جمله وزير راه و ترابري)؛
10 ـ اسفند 1379 (فوريه 2000): برخورد دو هواپيماي نظامي و مسافربري در تهران با شش كشته؛
11 ـ فروردين1376 (مارس 1997): سقوط هواپيماي نظامي در شمال شرق ايران با 80 كشته؛
12 ـ آبان 1373 (اكتبر 1994): سقوط هواپيماي فوكر شركت آسمان در نطنز با 66 كشته؛
13 ـ فروردين 1373 (مارس 1994): سقوط هواپيماي ترابري ارتش با 24 كشته؛
14 ـ اسفند 1372 (فوريه 1993): برخورد دو هواپيماي نظامي و مسافربري با 132 كشته؛
15 ـ تير 1367 (ژوييه 1988): سقوط هواپيماي ايرباس بر اثر حمله موشكي ناو آمريكايي با 290 كشته؛
16 ـ آبان 1365 (نوامبر 1986): سقوط هواپيماي ترابري ارتشي در زاهدان با 103 كشته؛
17 ـ بهمن 1359 (ژانويه 1980): سقوط هواپيماي مسافربري بويينگ در مسير مشهد تهران با 128 كشته.
9/01/2006
پست جدید
دوستانی از طریق ایمیل خواستار توضیح بیشتر در دو ضمینه شدند. در مورد نیوزیلاند و مهاجرت و این حرفها و همچنین زبان و نوشتار چینی. سعی میکنم تا اونجایی که میشه جوابشونو بدم باشد که این وبلاگ ما هم به کاری آید و کمکی برای کسی باشد.
اجازه بدید از مهاجرت به نیوزیلاند شروع کنم. همونطور که اغلب دوستان میدونند سیستم امتیاز بندی از حدود ۱۱ سال پیش در اینجا شروع شد که کاندیداهای مهاجرت بر اساس این سیستم محک زده میشوند. ُلب این سیستم اینه که به افرادی که تحصیلات و تجربه کاری بیشتر و سن کمتری دارند امتیاز بیشتری داده میشه و به قول معروف در گروه مهاجرین ایده آل قرار میگیرند. این روش امروزه برای ایرانیان بین ۱۸ تا ۳۰ ماه از روز تقاضا تا روز جواب نهایی طول میکشه اما در همون ماههای ابتدایی بعد از تقاضا یه جورایی به آدم میرسونند که این کار شدنیه یا به قول معروف شما ول معطلید. ایرانیا باید از طریق سفارت نیوزیلاند در سنگاپور اقدام کنند. برای اطلاعات در این ضمینه به این سایت مراجعه کنید
.http://www.immigration.govt.nz/
من در طول سالها خیلیهارو دیدم که اینجا اومدند (از طریق مهاجرت و پناهندگی) و در کل اونهایی که در رشته های مهندسی سر رشته داشتند از همه موفقتر و رشته های پزشکی و پیراپزشکی مجبور به از صفر شروع کردن هستند . دوستانی که در ضمینه مهاجرت
تحقیق میکنند میتونند از وبلاگها و وبسایتهایی که به این موضوع میپردازند بهره ببرند.
از طریق پناهندگی هم هنوز هستند ایرانیهایی که به نیوزیلاند میآند مخصوصا از وقتی که استرالیا یک راست متقاضیان پناهندگی رو میبره اردوگاه تا به کارشون رسیدگی شه. این دوستان هم از ایران با پاسپورت میرند مالزی یا تایلند.توی بانکوک یا کوالالامپور آدم پرونها (قاچاقچیهای آدم) دور مسافرین محترم رو میگیرند مخصوصا اگر با پرواز ایران ایر یا ماهان ایر رفته باشند خلاصه چندین هزار دلار آمریکا(مقصدهای مختلف قیمتهای مختلف داره) تیغ میزنند و با یک پاسپورت جعلی ایشان رو روانه کشوری میکنند که از بدو ورود دروغ بگن و خود را سیاسی و مشکل دار جلوه بدهند که اگر خدا خواست بعد از دو سه سال بلاتکلیفی پناهندگیشان قبول و قادر به ماندن بشوند. در تقریبا ۱۰ سال گذشته من شخصا پناهنده واقعی و مورد دار در نیوزیلند ندیده ام و این دوستان واقعا راه را برای پناهنده های احتمالی واقعی چند برابر ناهموارتر کرده اند .
به هر حال در پست بعدی در مورد شهرها و سیستمهای شهری و اقتصاد و اینجور چیزا خواهم نوشت
advanced web statistics
Stats