سال پیش در هواپیما از شیراز به تهران نیمی از هواپیما پر بود از توریستهای سوئدی. مدتی نگذشت که با یکی از آنها که در صندلی بغل دست من نشسته بود سر صحبت باز شد و کاشف به عمل آمد که این دوستان اغلب اعضای پارلمان سوئد و کادر پارلمانی به همراه خانواده هایشان هستند که هر سال در قالب تور به یکی دو کشور سفر کرده و چشم و دلی از مکانهای دیدنی دیگر کشورها سیر میکنند. بر حسب کنجکاوی در طول پرواز از او پرسیدم که آیا میداند که بر چه هواپیمایی سوار است؟
گفتش که این یک توپولوف است
با کنجکاوی بیشتراز او پرسیدم که آیا از سابقه این هواپیما خبر دارد؟
گفتش بله هواپیماهای بسیار خوبی هستند و به طور گسترده در کشورهای سردسیر و اسکاندیناوی مورد استفاده اند
بیصبر او را از سابقه این هواپیما و هواپیمای فوکر در ایران مطلع کردم. او کمی هیجان زده شد و به فکر فرو رفت. گمانم فکر میکرد ، چه میدانم فرودی اظطراری یا شایدم نیم سقوطی یا چیزی دیگر به هیجان سفرشان میافزاید و سفر به ایران را همیشه به یاد خواهند داشت. اما مدتی نگذشت که با همان لهجه غلیظش به من گفت : دوست من، مشکل شما توپولوف و فوکر نیست این مدیریت شماست که برای خود و شهروندانش مشکل زاست
حرف ایشان برایم ثقیل بود اما دیدم بنده خدا راست میگوید این خانه از پایبست ویران است