اخیرا مقاله جالبی راه خود را در اینترنت باز کرده با مضمون رهبران بی پدر در تاریخ ایران و اسلام که توجه مرا جلب کرد ، تنها نکته اینکه تاریخهای اشاره شده از دقت برخوردار نمیباشد و ارزش مقاله را زیر سوال میبرد
به هر حال متن آنرا اینجا میگذارم برای داخل ایرانیها و آنها که از نعمت فیلترینگ برخوردارند
------------------------------------------------
خلاصه
در اين مقاله مي خواهم نشان بدهم که طبق سنن ايراني، حکومت اسلامي، به دست پسر يتيمي که در غيبت پدرپرورش يافته باشد، سرنگون خواهد شد.
طرح موضوع
از دوره ي صفويه تا زمان معاصر، بيشتر سلسله ها ي حکومتي، به دست مرداني بنيان نهاده شده است که در کودکي پدر خود را از دست داده اند و در غيبت پدر، در دامان مادر، بزرگ شده اند. اين ليست، از شاه اسماعيل اول، بنيانگذار سلسله ي صفويه شروع مي شود و به روح الله خميني، بنيانگذار حکومت اسلامي، ختم مي گردد. (تنها استثنا در اين مورد، نبودن اطلاعات کافي از دوران کودکي کريمخان زند، بنيانگدار سلسله ي زنديه است. شايد کريم نيز مانند اسماعيل وروح الله، پدر خود را در کودکي از دست داده بوده است و در غيبت پدر، در دامان مادر، بزرگ شده بوده است، اما من مدرکي در اين زمينه در دست ندارم و نمي توانم ادعايي در اين مورد بکنم.)
شاه اسماعيل اول (1524 – 1487 ميلادي)، بنيانگذار سلسله ي صفويه، پدر خود،حيدر، را در سن يک سالگي از دست مي دهد و پسر يتيم چندين سال به حالت مخفي، با مادرش، مارتا، زندگي مي کند و در دامان او پرورش مي يابد. مادر اسماعيل، دختر اوزون حسن، پادشاه معروف آق قويونلو، و کاترينا ، شاهزاده مسيحى طرابوزان بود
.
نادرشاه افشار (1747 – 1688 ميلادي)، بنيانگذار سلسله ي افشاريه، پدر خود را در طفوليت از دست مي دهد و به صورت يک
پسر يتيم در دامان مادرش پرورش مي يابد
.
آقا محمد خان قاجار (1797 – 1742 ميلادي)، بنيانگذار سلسله ي قاجاريه، پدر خود، محمد حسين خان ، را در سن طفوليت از دست مي دهد و به صورت يک پسر يتيم پرورش مي يابد
.
رضاشاه (40 – 1924 ميلادي)، بنيانگذار سلسله ي پهلوي، پدر خود، عباس علي، را هنگامي که شش ماهه بوده است از دست مي دهد و پسر شيرخواره در غياب پدر، در دامان مادرش، نوش آفرين، پرورش مي يابد
.
روح الله خميني (1979 – 1900 ميلادي)، بنيانگذار حکومت اسلامي، پدر خود سيد مصطفي هندي، را هنگامي که پنج ماه بوده است از دست مي دهد و پسر شيرخواره در غياب پدر، در دامان مادرش، هاجر، پرورش مي يابد
.
تحليل
چرا بنيانگذاران سلسله هاي حکومتي ايران در پانصد سال اخير، يتيم بوده اند؟چرا کساني که در غياب پدر، در دامان مادر بزرگ شده اند، توانسته اند در پانصد سال اخير، حکومت هاي تازه اي درايران بنيان بگذارند؟يتيم بودن افرادي مانند شاه اسماعيل اول، نادرشاه افشار، آقا محمد خان قاجار، رضاشاه پهلوي، و روح الله خميني، چه مزيتي به آن ها داده است که توانسته اند فلک را سقف بشکافند و طرحي نو در اندازند؟
براي پاسخ به اين پرسش ها، از دوره ي بزرگسالي ي اسماعيل و نادر و محمد و رضا و روح الله به دوران کودکي آنان مي رويم و محيط خانوادگي آن ها را از نظر روانشناسي مورد بررسي قرار مي دهيم.
پسران، از نظر روانشناختي ، از پنج مرحله ی عبور می کنند: مرحله ی دهانی (ازتولد تا سن یک سالگی)، مرحله ی مقعدی (از یک سالگی تا سه سالگی)، و مرحله ی قضیبی (از سه سالگی تا پنج سالگی)، مرحله ي خفتگی (از پنج سالگي تا آستانه ي بلوغ)، و مرحله ی تناسلی (از دوران بلوغ به بعد). از اين پنج مرحله، مرحله ي قضيبي، براي تحليل ما، از همه مهم تراست که در اين جا به آن مي پردازيم:
مرحله ي قضيبي يا “فاليك" (Phalic)، سومین مرحله ی تکامل شخصیت کودک است که از سه تا پنج سالگی طول می کشد. در این مرحله، مرکز لذت جنسى، قضيب است و پسران از راه ماليدن قضيب، خود را ارضا مى كنند. پسر بچه ها، در مرحله ي قضيبي ، مي خواهند با مادر خود جماعِ کنند و از اين که مادر در برابر حرکات و اعمال محبت آميز آن ها، واکنش منفي نشان مي دهد، دل آزرده و خشمگين اند. پسر زناکار، از پدر که رقيب عشقي اوست، به شدت بيزار است و در نهان آرزو مي کند که اي کاش مي توانست پدر را بکشد و در غيبت پدر، با مادر همبستر شود. (1)
در اين مرحله است كه سوپر ايگو يا وجدان اخلاقي، به زور بکن و نکن هاي پدر، و به صورت مقررات مذهبي و اجتماعي، وارد ضمير خودآگاه پسر مي شود. "سوپر ايگو" باعث مي شود که پسر بتواند به قوانين نظام حاکم تسليم شود و غريزه ي "اروس" (شهوت حيات) و"تاناتوس" (شهوت ممات) خود را سرکوب کند و با سرکوب عرايز خود، مقهور و مطيع نظام حاکم بشود. بنابراين، غيبت پدر در پسراني که سر سفره ي پدرشان بزرگ نشده اند، باعث مي شود که سوپر ايگو يا قاضي وجدان در آن ها استحکام چنداني نيابد. ضعف و ناتواني سوپرايگو باعث مي شود که پسر جوان، چندان مطيع و منقاد و مقهور قوانين نظام حاکم نباشد.
در مورد پسراني که در غيبت پدر، در دامان مادر، پرورش مي يابند، سوپر ايگو، فدرت چنداني ندارد و اين افراد بهتر مي توانند با نظم و نظام موجود در بيافتند و آن را سرنگون کنند و طرحي نو در اندازند. در ايران از روزگار صفويه تاکنون، سرسلسله ها، همه از ميان اين مردان برخاسته اند.
نمونه هاي مذهبي
به غير از نمونه هاي تاريخي که در بالا ذکر شد، پديده ي يتيم بودن بنيانگذاران، در مذهب نيزمشاهده مي شود. پيامبران اديان ابراهيمي، مانند موسي . مسيح، و محمد، هر سه يتيم و در غياب پدر، پرورش يافته اند. حضرت موسي را در آب مي اندازند و آسيه او را از آب مي گيرد. پدر مسيح نيز در آسمان ها از نظر غايب است. پدر حضرت محمد (ص) نيز قبل از تولد ايشان، فوت مي نمايند و حضرت محمد (ص) در دامان مادر شان، حضرت آمنه، پرورش مي يابند.
نمونه هاي اساطيري
در اساطير ايراني، پديده ي يتيم بودن سرسلسله ها در داستان فريدون و ضحاک ديده مي شود. به روايت شاهنامه، ضحاک ماردوش، آبتين، پدر فريدون را مي کشد و فريدون در کودکي يتيم مي شود:
فريدون کـه بودش پدر آبـتين / شده تـنـگ بر آبـتين بر زمينگريزان و از خويشتن گشتـه سير / برآويخـت ناگاه بر کام شيراز آن روزبانان ناپاک مرد / تـني چـند روزي بدو باز خورد گرفـتـند و بردند بستـه چو يوز / برو بر سر آورد ضـحاک روزفرانک، مادر فريدون، او را به گاو پرمايه مي سپارد و فريدون، به دور از پدر، توسط گاوپرمايه، بزرگ مي شود:
خردمـند مام فريدون چو ديد / کـه بر جفت او بر چـنان بد رسيد پر از داغ دل خـسـتـه روزگار / هـمي رفـت پويان بدان مرغزارکـجا نامور گاو برمايه بود / کـه بايسـتـه بر تنش پيرايه بود سه سالش همي داد زان گاو شير / هـشيوار بيدار زنـهارگير
فريدون سرانجام ضحاک ماردوش را شکست مي دهد و او را در کوه دماوند به بند مي کشد:
بـبردند ضـحاک را بستـه خوار / بـه پـشـت هيوني برافکنده زار هـمي راند او را بـه کوه اندرون / همي خواست کارد سرش را نگون بياورد ضـحاک را چون نوند / بـه کوه دماوند کردش بـبـند فرو بست دستـش بر آن کوه باز / بدان تا بـماند به سـخـتي دراز ازو نام ضـحاک چون خاک شد / جـهان از بد او هـمـه پاک شد
شايد يکي از علل ناتواني سيد محمد خاتمي در انجام اصلاحات در دوران رياست جمهوري اش اين بود که در کودکي يتيم نشده بود. سيد محمد خاتمي پدر خود، سيد روح الله خاتمي، را هنگامي که چهل و پنج سال داشت از دست داد. "رضا پهلوي" نيز در کودکي يتيم نشده است، و از نظر روانشناسي تاريخي ايران، قابليت روحي و رواني براي بت شکني و براندازي حکومت اسلامي را ندارد. حکومت اسلامي، احتمالا، به پيروي از سنت هاي ايراني، سرانجام به وسيله ي پسر يتيمي که در غيبت پدرپرورش يافته یاشد، سرنگون خواهد شد.
منابع(1)Freud, Sigmund .1923 .”The Infantile Genital Organization" in Standard Edition XIX