چرا بچه دار شدن در این دوره و زمانه بهترین گزینه موجود نیست؟ به نظر من از سه دیدگاه می شود به این موضوع نگاه کرد؛
اجتماعی عاطفی وفلسفی.
اجتماعی
در این دوره و زمانه که آینده بیش از پیش تیره تر ، پیچیده و مخاطرات نزدیکتر و ترسناکترند و احتمال به وقوع پیوستن مسایلی که آدمی را تهدید میکند ( جرج بوشِ آمریکا ، احمدی نژادِ ایران، بمب اتمی ، پدیده گازهای گلخانه ای و اختلافات مذهبی و قومی ودیگر امراض …) بیش از پیش هست بچه دار شدن دل شیر میخواهد.
غریزه والدین را فراهم کننده میداند ، آدمی همانند حیوانات با طبعیت از غریزه ، هم و غم خود را فراهم آوردن اسباب آسایش و نگهداری از بچه میداند. حال با همگی این اوصاف چگونه یک پدر با مادر درسده بیست و یکم میتواند با اطمینان خاطر ریسک کرده و آماده به دنیا آوردن معصومی شود که تنها خدا داند که آینده برای او چه رقم خواهد زد؟نا آگاهی از آینده چیزنوینی نیست ونباید آنچنان مخوف بنماید، ولی فراز و نشیبهایی که دنیای نوین برایمان به ارمغان آورده آینده را چند برابر تیره تر جلوه میدهد.
عاطفی
دوباره دنیای امروزی را مقصر میدانم. در این عصر که همگی به گونه شبانه روزی سرگرم به دست و پنجه نرم کردن با دشواریهای پرشمار خود هستیم و برای بقا صدچندان درگیرتر ازهمتای خود در سی یا چهل سال پیش که حتی وقت برای پدر و مادر خود نداریم ، با چه فکر بخردانه ای خواهان پا به جهان گذاشتن دیگرانیم. پدران و مادران ما (نسل ما) چه خوشخیال بودند هنگامیکه «خدا ما را به آنها داد». نسلــــی که با بودن شرایط موجود بارِ خویش را به سختی به دوش میکشد چه رسد به اینکه عصـــای دستی باشد. پدران و مادرانی که با خون دل خوردن و زجر کشیدن هر یک از ما را بزرگ کرده و پرِ پرواز داده. آیا انصافا نسل کنونی با شرایط کنونی توانای به تحقق بخشیدن به نیمی از نیازها هست؟؟ بر فرض محال که شرایط فراهم و فرزندان موفق ، با چه دلی آماده بدرقه آنان به دنیای تیره و تار خواهید شد؟ منِ نوعی از این فکر بیزارم و تصورش برایم غیر قابل ممکن.
فلسفی
آیا کسی میداند که چه تعداد بچه یتیم در این دنیا وجود دارد؟ کسی میداند هزاران بچه در هر روز خدا میمیرند فقط به خاطر شانس بد و اقبال برگشته اشان و جایی که در آن به دنیا آمده اند؟ از بحث مکان و جغرافیا که بگذریم کم نیستند کودکان معصوم و بیگناهی که باوجود اینکه در کشوری با قاعده به دنیا آمده اند هر روز زجری بیشتر از روز قبل میکشند و کسی فریاد رسشان نیست. جان ِ کلام اینکه اگر توانایی مالی و عاطفی و کمی عقل وجود داشته باشد کمتر کسی باید حاضر به بچه دار شدن در این دوره و زمانه شود و در عوض بایست بی پناهی را زیر بال و پر خود بگیرد چون ارضا کننده تمامی غرایض خود شده و قدم مثبتی در راه بشریت برداشته است.