تآبا
یک ایرانی
10/04/2006
خـــــــدا !
اصرار در انكار وجود خداوند همانقدر احمقانه است كه اصرار در اثبات وجود خدا
اينكه خدايي ما را آفريده باشد يا نه تفاوت زيادي در زنديگيمان ندارد. نميدانم چرا آدمها زندگي نقدشان را رها ميكنند و همه فكر و ذكرشان ميشود زندگي نسيه پس از مرگ. اگر مرديم و زندگي ديگري در پيش بود كه خوب! باز هم زندگي ميكنيم، اگر هم نبود كه خلاص! نميدانم اين چه خداي بي جنبه ايست كه بايد صبح تا شام پرستشش كنيم تا ناراحت نشود. خدايا! اينكه مرا آفريدي و نعمتهاي زميني را دراختيارم قرار دادي دمت گرم! خيلي حال دادي، ولي خداي عزيز من كه از بارگاه جنابعالي نخواسته بودم مرا بيافريني كه حالا منت بر سرم گذاشته اي. اين تن و روح و دست و پا و چشم و گوش را خودت به من هديه فرمودي، من هم كه خواسته يا نخواسته هديه را قبول كردم، تشكر هم كه كردم، ديگر چه ميگويي؟ اين را كه بايد خودت از من بهتر بداني، ناسلامتي تو مرا آفريده اي! بارالها خيلي مشكوك هستي! از آن جلال و جبروت خدايي بعيد است كه اينچنين ما بندگانت را سركار بگذاري. اصلاً تو كدام خدا هستي؟ همه اين كارها را يك نفري انجام ميدهي يا مجمع خدايان هستيد؟ پروردگارا! حالا كه اينچنين بخشنده و مهربان هستي و اين همه تن و جان عطا ميكني پس چرا اين همه ظالم و سنگ دل را آفريدي كه تن ها و جان هاي اهداييت را زجر بدهند و كبود كنند. بهتر نبود اصلاً تني نميدادي و تني هم با شكنجه نميگرفتي؟ بهتر نبود هيچ زن زيبايي نمي آفريدي و هيچ پيامبري هم براي سنگسار اين زيبايي ارسال نميكردي؟ بهتر نبود كه اين همه موهبتهاي زميني را نمي آفريدي و در عوض كودك محروم و ملتمسي هم به وجود نمي آوردي؟ ديدي گفتم مشكوكي! خدايا به بودن و نبودن و عظمت و بزرگي و جلال و جبروت و ملكوتت كاري ندارم ولي يك چيز را خوب ميدانم كه اگر من به جاي تو بودم دنيا جاي بسيار بسيار بهتري براي زندگي مي بود! مطمئن باش
advanced web statistics
Stats