تآبا
یک ایرانی
1/31/2006
More of Hoders (Republished content of Hussein Derakhshan AKA Hoder)
همین الان دارم از اورشلیم می‌آیم. قبل از اینکه به میهمانی امشب بروم که با ثبت نام ۶۰ نفر آدم دارد برای خودش ماجرایی می‌شود، دلم می‌خواهد حسم را از این چند ساعتی که در این شهر سر کردم بنویسم. راستش را بخواهید، فرق تل‌آویو با اورشلیم مثل فرق تهران است با قم. خلاصه هیچ خوشم نیامد. یک تجربه‌ی خیلی خیلی بد هم با ایرانی‌های مغازه‌دار آنجا پیدا کردم که بعدتر می‌‌نویسم.
راستی بلیطم را تمدید کردم و بیشتر می‌مانم. چون واقعا هنوز هیچ جایی را ندیده‌ام و کلی کار مانده که بکنم.
فقط خواهشی که دارم از شما این است که اگر می‌ةوانید مطالبم را درباره‌ي این سفر برای هر کس که می‌توانید بفرستید. حالا با ایمیل یا هر راه دیگر. اگر هم وبلاگ دارید و جرات، عین مطالب را می‌توانید کپی کنید. اشکالی از نظر من ندارد. وبلاگ من فیلتر شده است و مهم‌ترین مساله این است که تعداد هر چه بیشتری بتوانند این نوشته‌ها را بخوانند. ایمیل امن‌ترین و بهترین راه است در هر صورت



اورکات اسراییلی ها

پریشب بالاخره موفق شدم برای اولین ایرانی ساکن اسراییل، وبلاگ فارسی درست کنم. این یکی از بزرگترین برنامه‌هایم برای این سفر بود که خوشبخانه عملی شد. البته فعلا چون که فقط یک نوشته در آن هست، به آن لینک نمی‌دهم. باید با نویسنده‌اش امروز صحبت کنم و ببینم مشکلی برای ادامه‌ی کار دارد یا نه.
دیگر اینکه لامصب دوربینم خراب شده. هنوز عکس و فیلم می‌گیرد، ولی صفحه‌ی نمایشگرش فکر کنم توی جیب کتم که بود، وقتی روی صندلی نشسته بودم خروده زمین و شکسته. برای همین من مثل کورها شده‌ام. مجبورم بدون اینکه درست چیزی ببینم عکس بگیرم. از همه بدتر آن است که بدون این ثفحه نمی‌توانم تنظیمات دوربین را عوض کنم.
امروز صبح دارم می‌روم ببینم می‌توانم بلیطم را تمدید کنم یا نه. چون که کلی کار هست که هنوز وقت نشده بکنم. کلی آدم هست که قرار است ببینم و کلی عکس و ویدیو و هست که باید بگیرم. بخصوص که فردا تازه مصاحبه‌ای که با هاآرتز کردم قرار است منتشر شود و تازه بعد از آن است که توجه ملت جلب می‌شود و من می‌توانم حرف‌هایم را بزنم.
دیروز به لطف آقای منشری توانستم با یکی از ایرانیان پرنفوذ اینجا دیدار کنم به‌نام آقای امیر عبیر که از یهودیان مشهور ایران است که مهندس قدیمی ساختمان است و قبل از انقلاب هم کلی ساختمان ساخته. یک مصاحبه‌ی مفصل با او کردم که به زودی همین‌جا می‌گذارمش.
امشب قرار است با یک سری از جوان‌های اسراییلی عضو یک سایت مشابه اورکات، به نام ILCU، در یک بار در تل آویو جمع شویم و گپ بزنیم. فعلا ۴۲ نفر گفته‌اند که می‌آیند. آنها خودشان اسم این جمع‌شدن را گذاشته‌اند پیام اسراییل به ایران و می‌خواهند بطور نمادین یک پیام صلح به جوان‌ها و بلاگرهای ایرانی بفرستند. اگر پیشنهادی برای این جور کارهای نمادین دارید بنویسید. اگر ما هم بتوانیم از این طرف یک پیام صلح‌آمیز برای آنها بفرستیم خیلی جالب می‌شود. بخصوص اگر این رابطه را ادامه دهیم.
دیگر اینکه... آهان. بعضی‌ها تعجب کرده‌اند که من چرا گفته‌ام روزی بیست‌هزار خواننده دارم. واقعیت این است که من حدود ده هزار خواننده روی خود وبلاگ دارم که همه می‌دانید. ولی بیش از یازده هزار مشترک ایمیلی هم دارم که هر روز مطالبم را با ایمیل می‌گیرند. این دو روی هم بیش‌تر از بیست هزارتا می‌شود.
advanced web statistics
Stats